دیروز داشتم در هوای خنک و پاک صبحگاهی، قدم میزدم. قدمی بر زمین گذاشتم و ناگهان کلی پروانه به هوا بلند شد. همه یک شکل و یک رنگ.
قدمی دیگر و قدمی دیگر.
تا بخود آمدم دیدم در میان رقص پروانه ها در حال قدم زدن هستم. چقدر دلم میخواست من هم در میان پروانه ها برقصم و برقصم.
پروانه ها هم انگار از حال مردم باخبرند. آمده اند شاید لحظه ای با زیبایی و آزادگیشان، از غم و اندوه رهایمان کنند، شاید چیزهایی به ما بیاموزند، شاید .
درباره این سایت